- هوس باز
کسی که هر دم هوسی بکند
معنی هوس باز - جستجوی لغت در جدول جو
- هوس باز(یِ نَ)
آنکه در پی هوس رود. هواپرست. (آنندراج). که هوس باختن خواهد: هرزه گردی بی نماز، هواپرست هوس باز. (گلستان). ضغرس، مرد آزمند هوس باز. (منتهی الارب)
- هوس باز
آنچه که تولید هوی و هوس کند: روی کلمه کنایه آمیز (شوهرم) بالبخندی طنز آلود هوسباز و پر معنی تکیه کرد، آنکه پر از هوی وهوس است، شهوت پرست
- هوس باز
شهوت پرست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(هََ وَ)
لغت نامه دهخدا
در پی هوس رفتن. هوس باختن:
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.
سعدی
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.
سعدی
کسی که خرس را تربیت کند و او را ببازیهای مختلف وا دارد و ازین راه روزی خورد
بوالهوس، حشری، شهوت پرست، عیاش، هوس پیشه، هوسران، هوی پرست
